إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ لَمَّا تُوُفِّیَتْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ حَلَفْتُ أَنْ لاتکون بالمدینه إِذْ لَا تُطِیقُ أَنْ تَنْظُرَإِلَیَّ مَوَاضِعَ کانت بِهَا فَخَرَجَتْ إِلَیَّ مکه فَلَمَّا کانت فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ عَطِشَتْ عَطَشاً شَدِیداً فَرَفَعَتْ یَدَیْهَا وَ قَالَتْ یَا رَبِّ أَنَا خَادِمِهِ فاطمه تَقْتُلُنِی عَطَشاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهَا دَلْواً مِنَ السَّمَاءِ فَشَرِبَتْ فَلَمْ تَحْتَجْ إِلَیَّ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ سَبْعَ سِنِینَ وَ کان النَّاسُ یَبْعَثُونَهَا فِی الْیَوْمِ الشَّدِیدِ الْحَرِّ فَمَا یُصِیبُهَا عَطَشٌ.
وقتی حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رحلت نمود، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند، زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محل هایی که حضرت فاطمه علیهاالسلام را در آنجا دیده بود نداشت،لذا از مدینه خارج شد و به سوی مکه حرکت کرد، در بین راه آب او تمام و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و گفت: پروردگارا من خدمتکار حضرت فاطمه علیهاالسلام هستم، آیا میخواهی مرا به واسطه عطش و در حال تشنگی بمیرانی؟
در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد و او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید، و مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی می فرستادند ولی او هرگز تشنه نمیشد.
هرکسی میتواند به اندازه خودش به حضرت زهرا علیها سلام خدمت کند:
یکی هیئت وعذاداری...
یکی نذری و خیرات...
یکی نصب پرچم ونوشته...
یکی محبت ودوستی با فرزندان وذریه سادات...
***اما تو ای خواهرم که احترام چادر خاکی مادر را حفظ میکنی از همه بالاتری...***
..................................................................
الخرائج والجرائح،قطب الدین الراوندی ج۲ ص ۵۳۰
بحار ج ۴۳ ص ۲۸