۲۸
بهمن ۹۵

یکی از القاب حضرت زهرا سلام الله علیها کوثر است. در قرآن نیز سورهای است که به نام
ایشان معروف شده است. کوثر، بزرگترین هدیة الهى است، زیرا هدیة اشرف معبود به اشرف مخلوقات است و این هدیة نفیس در کوچکترین سورة قرآن مطرح شده است: « إِنَّآ أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ».
چرا این هدیه، نفیس است؟ در ماجراى فتح مکه که مشرکان دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مىشدند، خداوند، تنها دستور مىدهد که ای پیامبر تسبیح بگو: «رَأیتَ النَّاس یَدخلون فى دینِ اللَّه أفواجا فَسَبّح»؛ اما وقتى به او میگوید ما به تو کوثر عطا کردیم دستور میدهد: «فصلّ لربّک؛ ای پیامبر نماز بگذار». گویا اهمیّت کوثر از اسلام آوردن مشرکان بیشتر است. برویم سراغ قرآن ببینیم معنای کوثر چیست؟
إِنَّآ أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ
در آخرین آیة سورة کوثر، خداوند متعال مىفرماید: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». از این آیه استفاده مىشود که مراد از کوثر چیزى ضد ابتر است؛ عرب به افراد بى عقبه و بى نسل که فرزند پسر ندارند و با مردن، آثارشان محو مى شود، ابتر مى گوید.
البتّه کوثر، معنایى عام دارد و شامل هر خیر کثیر مى شود؛ ولی مقصود خداوند از کوثر در این آیه، هیچ چیز نیست مگر همان ذریه پاک رسولالله از نسل فاطمه زهرا سلام الله علیها. زیرا:
* اگر مراد از کوثر اخلاق نیک باشد، پیامبر که داراى خلق عظیم بود. «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» بر این اساس معنا ندارد که خداوند به ایشان چیزی بدهد که خود داراست.
* اگر مراد از کوثر، عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مى کرد که آیه نازل شد: «ما قرآن را نفرستادیم تا این گونه خود را به مشقّت اندازى؛ مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى.»
* اگر مراد از کوثر، امّت کثیر باشد، طبق وعدة الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ».
* اگر مراد از کوثر، شفاعت باشد، خدا تا جایى که پیامبر راضى شود از امّت او مىبخشد: «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى».
پس مراد همان ذریه اوست به خصوص با توجه به شأن نزول این سوره، معلوم میشود که غیر فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها چیز دیگری مراد نمیباشد.
مقایسهای بین دو سورة کوثر و تکاثر
1. کوثر ارزش است و تکاثر ضدّ ارزش، زیرا اولى عطیّه الهى است که دنباله اش ذکر خداست: « أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ...» ولی دوّمى یک رقابت منفى که دنباله اش غفلت از خداست: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ».
2. کوثر ما را به مسجد مى برد براى نماز: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» و تکاثر ما را به گورستان مى برد براى سرشمارى مردگان: « حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ».
3. در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ»؛ و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى: « کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ».
4. کوثر، عامل رابطه با خالق است: «أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ...» و تکاثر، وسیله اى براى سرگرمى با مخلوق: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ».
شأن نزول سورة کوثر
عاص بن وائل سهمی، یکی از مشرکان مکه بود. یک روز کنار باب بنی السهم، یکی از درهای مسجد الحرام، با رسول گرامی اسلام ملاقات کرد و با آن حضرت به گفتوگو پرداخت. قریشیها که شاهد این منظره بودند از او پرسیدند: «با چه شخصی سخن میگفتی؟» پاسخ داد: «با ابتر!»
این پاسخ به آن رو بود که آن حضرت فرزند پسری نداشت و عرب جاهلی کسانی را که دارای فرزند پسر نباشند «ابتر» قلمداد میکرد؛ زیرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر میدانستند. در این هنگام سورة کوثر نازل شد و بیان داشت: «که آن کسی که گفت ابتر خودش ابتر است.» این خبر غیبی محقق شد. پیامبر نسلش استمرار پیدا کرد و نسل عاص بن وائل از بین رفت و نابود شد.